شکستم بی صدا...

شکستم بی صدا...

دختری از شهرآفتابم با دلی شکسته ...
شکستم بی صدا...

شکستم بی صدا...

دختری از شهرآفتابم با دلی شکسته ...

به جرم عاشقی

به جرم عاشقیغریب بودم تو شهر خودم...
هر شب غصه هام را خط خطی می کنم تا شاید ...
دلم تنگه ولی نمیتونم اشک بریزم
آخه این آدما بدجور ...
دلم گرفته ولی به چه جرمی
باید دلتنگ باشم...

به جرم عاشقی!؟!

نجاتم بده از تنهایی...


نجاتم بده از تنهایی...

روزگار بی رحمانه من و تو را از هم جدا کرد و در خزان تنهایی رهایمان کرد ...

باور کردم که باورش سخته که رفتنت رو باور کنم...

حداقل تو باورم کن وجودم را ...

(خواهش میکنم)

درد


درد را از هر طرف بنویسی درد است...

تقصیر تو نیس...

من یه دل میخوام که بهش بگم دوستت دارم

یه گوش میخوام که صدامو بشنوه

یه کسی که من رو به خاطر خودم بخواد

با تمام وجود ...

نه کسی که...

تقصیر تو نیس مشکل از منه...

زخم دل من...

من خوردم از این اعتماد لعنتی ...

چقدر جای زخمش درد داره...

فراموش کردنش یه درد و ...

آخه این چه سرنوشته که من دارم...

چرا؟

مشق دلواپسی...

مینویسم هزاران بار: گذشت ...

مبارک...



عید همه ی شما مبارک